پنجشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۸



دستهاي من با قلم بيگانه شده اند

اين خانه با من


من با اين خانه


از اين خانه به ان خانه شدن خوشم نمي ايد
از بوي كهنهگي خاطرات ايجا هم دستم به نو نوشتن نمي رود

با اين خود درگيري جزيي به همين زودي كنار ميايم و تكليف اين ننوشتن طولاني را روشن مي كنم

قول شرف نيم رخي

۳ نظر:

ناشناس گفت...

فکر نکنی منم خسته شدم !
نه!

هنوز میام و میگم:

up kon up kon up kon

ناشناس گفت...

مرسی که برگشتی .
قولت یادت نره !

ناشناس گفت...

کوشی پس ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟