زندانی کردن خود در قالب دیگری
هراس عشقی که تو را به بند میکشد و تو را آزاد نمیگذارد
یا باید عشق جسمانی, جزئی از عشق مطلق شود.که در این صورت همه چیز عادیست.یا آنکه عبارت از سقوطی غم انگیز است که من شهامت غرق شدن در آن را ندارم
مجلس عروسی،نمایشی عمومی از موضوعی خصوصی است که فقط دلم را بهم میزند
اگر جامعه ما فقط برای زنهای شوهردار احترام قائل است،من در بند این محترم شمرده شدن نیستم.اما در قبال قابل احترامترین چیزهایی که در من است،پا فشاری میکنم
باید فروتنی لازم را داشت و پذیرفت که به تنهایی نمیتوان خود را از معرکه بیرون کشید.زندگی کردن به محض خاطره دیگری، آسان تر است.اما راه حل،ایجاد خود پسندی دو نفره است