چهارشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۴

قاشق چنگال

زندگی داره چهره زندگی به خودش می گیره
خیلی کارهای جدی و مهم دارم
از ظرف شستن اصلا خوشم نمیاد.اما عاشق ظرف خشک کردنم.مخصوصا قاشق چنگال ها.خیلی با وسواس خشک شون می کنم.عاشق برقی هستم که بعد از خشک کردن روی بدنشون می دود.هر تکه ای رو که خوب با دستمال میسابم قبل از اینکه بزارمش تو کشوی قاشق چنگالها کلی نگاه می کنم

آدم خودخواه ها: تو رو هم اینقدر میسابم که برق بیفتی. ا ون وقت نگاهت میکنم و از جلات لذت میبرم

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بعضی وقتها هم میتونی روحتو بذاری تو کشوی قاشق چنگال ها تا اگه صدایی کردتوی صدای اونا گم بشه