جمعه، دی ۰۸، ۱۳۸۵

شب یلدا



بس که این درسا زیادند حتی وقت نکردم تا مغازه ایرانیها برم و انار و آجیل بخرم
چند تا شمع دور اتاق روشن کردم و میز رو با خرت و پرت های جشن های اینجایی ها چیدم
و چند شیشه شراب و شاید چیزی برای "های"شدن
ندا با یه بسته آجیل ترکی آمد.و بعد کاوه و آرمین
ساکت بودم
ندا بالای اتاق روی تخت نشسته بود و شال گردن می بافت.و چه شیرین جای خالی مادر بزرگ را گرفته بود.کرسی نداشتیم
کیسه آب گرم را زیر پتویی گذاشته بود و پاهایش را سر داد زیر پتو.آرمین – داریوش می خواند و کاوه می پیچید
و من ساکت بودم.با این بچه های های اهل دل نما چه حرفی دارم؟دهان که باز کنی،سوء تفاهم و بعدش خاله زنک بازی ها و پچ پچ های تو سالن غذا خوری
بد بختی اینه که وقتی ساکت میشم هم جور دیگه ای تیکه میندازن
بحث نادر شاه بود و آغا محمد خان قاجار
آرمین رفت و با رفتنش هارمونی نا بیشتر شد.مولانا.دف.یا هو
بودیم یا نبودیم بماند
دلم سه تار می خواست
تو بزن.تو بخوان.من دیگه صدایی ندارم.دیگه نفسی ندارم

۴ نظر:

ناشناس گفت...

amoo kaveh bezan man khodam wasat mesle khooroos mikhoonam!

hala ishala bebinimet!

ostad daryab maro baba!

ناشناس گفت...

baba shabe yaldae shoma ke oonvare abid az shabe yaldae ma kheili behtar boode ke.
......................
azi to ham!!!!!!!!!!!!!!!!!
???????????????????????????
ey baba.bebin rafighe nabab chi kar mikone.
dokhtare khoobi bood ha
az dast raft
........................
na,harfamo pas migiram.hala ke fekr mikonam mibinam az aval ham hamintor boodi.
be ghole babat,age pesar boodi har shab bayad sanad be dast too in komiteha zemanat mizashtim ke agha azadeh ro biyarim biroon.
.........................
dametoon garm.to khosh bash. ma ham khoshim

ناشناس گفت...

azadeh!in tor ke elias mige mesle inke in kaveh ast.
bazam ke zadi be kahdoon

ناشناس گفت...

از کفم رها شد قرار دل
نیست دست من اختیار دل
هیز و هرزه گرد ضد اهل دل
گشته زین در آن در مدار دل
بس که هر کجا رفت و بر نگشت
دیده شد سفید ز انتظار دل
عارف اینقدر لاف تا به کی
شیر عاجز است از شکار دل
افتخار مرد در درستی است
وز شکستگی است اعتبار دل