یکشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۴

خونه تکونی



باز هم خودم.خودم تک و تنها.دیگه واسم مهم نیست که دوستی داشته باشم واسه این جور موقع ها
خوب یاد گرفتم وقتی زمین خوردم چه جوری روی زانوی خودم پاشم وایسم.خودم دوست خودمم
امروز کلی کار کردم.خوب خونه تکونی کردم.حتی موبایل و مسنجرو هم خونه تکونی کردم الان دوباره همه چیز سر جاشه.همه چیز مرتبه
خیالم راحت شد
دوسلدرف یک شب تا صبح می خواست واسه سفید شدن.من سه روز.می خواستم واسه زلال شدن.خوب من خیلی بزرگ تر از دوسلدرفم

هیچ نظری موجود نیست: