وب لاگ نوشتن یه حال خواصی میده.هیچ کس نیست که حرف تو قطع کنه.و موقع حرف زدن مجبور نیستی قیافه احمقانه مخاتبتو تحمل کنی کهحتی سعی هم نمیکنه نشون بده که می فهمه چی میگی.و آخر حرفت یا کاملا از یه موضوع دیگه حرف می زنه، یا خمیازه می کشه.که البته من دومی رو همیشه ترجیح میدم.قبلنا واسم مهم بود که مخاتبم حتما یه نظری بده که ببینم این آقا/خانم محترم اصلا چقدر نزدیک من فکر می کنه.اما حالا انقدر آدمای دور و برم عتیقه هستن که ترجیح میدم حرفامو فقط مثل یه مقاله مجله خانواده بخونن و برن سراغ حرف های جالب تر بلاگ های دیگه.وب لاگ خوبیش اینه دیگه...هم تو حرفاتو زدی و ترس این رو نداری که بزودی بترکی و هم مخاتب واقعیت به مرور زمان پیدا میشه.اونایی که نوشته رو فقط مثل مقاله های مجله خانواده میخونن خود به خود دیر یا زود از بس خمیازه می کشن خسته میشن و میرن.تاااااااااااااازه، از همه بهتر اینکه می تونی کامنت دونی رو ببندی.البته من همه حرفای دوستامو با کمال میل می شنوم اما بعضی ها هستن که وقتی کامنت دونی رو می بینن فکر می کنن همین الان مجبورن نظر بدن. حالا تصور کن یکی حرفای دلتو مثل مقاله های مجله خانواده خونده باشه و حالا بخواد نظر بدهدوستای من خوشبختانه اگه نظر یا حرفی داشته باشن یا به خودم میگن یا ایمیل میزنن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر