شنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۵

از فضایل شب قدر


اینکه ما اینجا اشتباهی شب قدر هم به حساب اینکه آخر هفتس میشینیم به عرق خوری و ساز زدن و ساز کوک کردن و بیهودگی تزریق کردن،اصلا به این دلیل نیست که ما اینجا خدایی نکرده تقویم ایرانی نداریم و نمی دانیم اون ورا چه خبره.قضیه،قضیه بلاد کفر هم نیست که ما رو جو گرفته باشه
قضیه اینه که:خانه از پای بند ویران است
یادم میاد اون دورانی که زندگی اعیونی خیلی یکنواخت و کسل کننده بود و من و برو بچ واسه ترشح آدرنالین دستمان کج شده بود،یکبار از یه کتاب/لوازم تحریر فروشی بیرون آمدیم و داشتیم خرت و پرت هایی که بلند کرده بودیم رو می رختیم وسط که کل همدیگرو بخوابونیم،از آستین من سه تا قرآن جیبی بیرون اومد

۴ نظر:

ناشناس گفت...

chetore ke ta hala soosk nashodi????nakone ina hamash doorooghe????
dige chi?????
khoobie in bihoodegi tazrigh kardanha ine ke adam sadegh mishe va eteraf mikone.az ghadim migan:mastio rasti
jaye maram khali kon

ناشناس گفت...

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش


باز جوید روزگار وصل خویش

ناشناس گفت...

دلم می سوزه واسه اونایی که هم پیاله تو شدن.حتما مثل همیشه اسم فرشته کوچولوت از زبانت نیافتاده و دهن دیگران رو سرویس کردی.

البته من به آنها هم حسادت می کنم.چون حتما واسشون از شعرای هایده هم خوندی.بچه چرا اینقدر رفتی دور که ازت دور باشیم؟ایشالا که خوش گذشته باشه

ناشناس گفت...

=)) kheili ghashang bood =))
mano yade filme bruce almighty endakht, onjayee ke az khoda mikhst behesh ye sign neshon bede vali cheshmash nemidid onhame neshoone ro.