دوشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۵

برای شمع خاموش من


بعد از مدتها تو جا شمعی چوبیم یه شمع روشن کردم.به یاد همه روز های تنهاییم که تنهام نزاشت.هر چی پول داشت میداد کارت اینترنت می خرید و تا تولد اولین اشعه های آفتاب می شست جلو این مکعب روشن و آهنگ های بند تنبونی من رو تحمل می کرد و همه حرفامو گوش میکرد و پا به پام دردهای زندگیمو میکشید که بهم بگه دوستم داره و تنهام نمی زاره.دوستی ما قدیمی بود.اما همدیگر رو چند سالی بود که گم کرده بودیم.با متن "شکلات"دوباره همدیگرو پیدا کردیم. و من گفتم:"من هستم!بدون تا" و اون گفت:"من هستم! تا آخرش".اون روز که اینو گفت،فکر کردم اینجوری جوابم رو داده که فقط جوابش تکراری نباشه.ولی باز برای اینکه مطمعن بشم یه بار ازش خواهش کردم که حتی وقتی ازدواج کرد هم باز منو تنها نزاره.و اون قول داد.اما یه بار تو بلاگش برام نوشت:"گفته بودم نفسی برام میرم تا آخرش...نفسی که حرمتم رو بگیره می برمش"اون روز باید می فهمیدم که دوستیش" تا" داره.باهام دوست می مونه تا وقتی که مطمعن باشه فقط آزاده اونم.بنده خدا یادش رفته بود که من آزاده ام.باور نمی کرد که یه روز تو چشاش نگاه کنم و بهش بگم:"نمیتونم/نمی خوام مال تو باشم."به قول خودش به خاطر این حرفم نفس خودش رو برید و رفت و دیگه ازش خبری نشد.چند بار بهش زنگ زدم که بهش و به خودم ثابت کنم دروغگوه و هنوز نفس میکشه.خیلی هم بدون من بهش خوش میگذره.
و حتما این روزا وقتی منو گاه گاهی به یاد میاره واسم می خونه
از من دیوانه بگذر
بگذر ای جانانه بگذر
هر چه بودی،هر چه بودم
بی خبر رفتم که رفتم
...
شمع بزم دیگران شو
جام دست این و آن شو
هر چه بودی،هر چه بودم
بی وفا رفتم که رفتم
...
مرد ها خیلی جالبند.یک روز میشی عسل بانوی زندگیشون ،فرداش دیگه حاظر نیستند ده دقیقه تو یه مهمونی عید دیدنی کنارت بشینن و قیافتو تحمل کنن
اما عزیز دلم! من خوشبختانه مرد نیستم و قول های مردانه نمیدم.شعر عسل بانو هم برای کسی نمی خونم.من دوستم باهات بدون تا.رو دوستی من(با تعریف خودم از دوستی) می تونی بدون تا حساب کنی. هر کاری از دستم بر بیاد برات میکنم تا روزات شادتر بشه و اگه هیچ کاری هم از دستم بر نیاد،هر وقت که لازم باشه میام پیشت تا همه داد های دنیا رو سرم بزنی و همه فوش های دنیا رو به من بدی و بری
دلگیری تو از من و حرفام به جا نیست.نصیحتت نمی کنم عزیزم.اما این رو باید تو زندگیت یاد بگیری که دوستها و اطرافیانتو همون طوری که هستن،قبول کنی و از هیچ کس توقع نداشته باشی که اون جوری باشه که تو می خوای تا تو بتونی دوستش داشته باشی
دوستت دارم!بدون توقع

هیچ نظری موجود نیست: