از تنهایی اسباب کشی کردن،سرما خوردگی،سوختگی حاصل از بی تجربگی در اتو کردن،گم شدن جزوه ها سه هفته قبل از امتحان،یک گوشه خلوت تو دنیا برای گریه تنهایی پیدا نکردن و دل تنگ شدن های کودکانه برای ایران که بگذریم،جای همه شما که دوستتان دارم خالی،امروز سفره غذا را در بالکن پهن کردم و مهمانهای من گنجشکهایی بودند که به ته مانده بشقاب های ما هم راضی ا ند.و گلهای لبه بالکن،که فقط کمی آب می خواهند
چرا ما اینقدر راحت فراموش می کنیم
چرا ما اینقدر راحت فراموش می کنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر