چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۵

من خودم رفتنی ام


با غرور بی دلیلت منو آزار نده
به من خسته و بی حوصله هشدار نده
بزار این سکوت سنگین
به شکستن نرسه
به خودت تو بیش از این
زحمت اقرار نده
به خدا،به خدا،من خودم رفتنی ام
من خودم رفتنی ام
واسه دیگران تو شمعی
واسه من خواموش و غمگین
برای خودی تو دردی
واسه غریبه تسکین
واسه دیگران حقیقت
واسه من عین سرابی
برای همه ستاره
واسه من مثل شهابی
وقت و بی وقت لحظه ها رو به دلم زهر نکن
بیا و این دم آخر صحبت از قهر نکن
به خدا،به خدا،من خودم رفتنی ام

هیچ نظری موجود نیست: