یکشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۵

دیدمش


گفت تا نیم ساعت دیگه می تونم ببینمش.اینجوری که قرار میزاره بد جوری می شم روباه شازده کوچولو

یه کم قایم موشک بازی...یکی میدید.یکی نمیدید.

اونی که میدید گفت:چشمات چقدر غم داره.دلم میخواد بخندی.دلم گرفت دیدمت.بغضم گرفته

قایم موشک بازی... قایم موشک بازی... قایم موشک بازی

دیدمت

صورت مثل فرشتش ،چشمهای خیسش،گونه سرخش و گل رز خشکی که بالای کمد بود

دلم گرفت.دلم تنگ شده برای همه خندهاش

مسخره بازی در میاره که بخندم.مثل همیشه که حالم/حالش از دنیا گرفته

یاد این جمله نیچه افتادم

زندگی را نمی توان تحمل کرد ،مگر دیوانگی چاشنی آن باشد

بهش گفتم:یادته گفتی نوشته هام همه تکراریه.کسل کنندس.غم داره

این جواب این حرفت

من تموم قصه هام قصه توست

اگه غمگینه اون از غصه تو

یه دفه مثل یه آهو توی صحراها رمیدی

بس که چشم تو قشنگ بود گله گرگ و ندیدی

دل نبود توی دلم، تو رو گرگا نبینن

اونا با دندون تیز به کمینت نشینن

الهی من فدای تو

چی کار کنم برای تو

اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو

یه دفه مثل پرنده ،قفس عشق و شکستی

پر زدی تو آسمونا،رفتی اون دورا نشستی

دل نبود توی دلم،گم نشی تو کوچه باغا

غروبا که تارکه نریزن سرت کلاغا

نخوره سنگی به بالت،پرت نشه فکر و خیالت

من تموم قصه هام قصه توست

اگه غمگینه اون از غصه توس

یه دفه مثل یه گل رفتی تو دست خزون

سیل بارون و تگرگ میومد از آسمون

بردمت تو گلخونه که نریزه رو سرت

که یه وقت خیس نشه،یخ کنه بال و پرت

نشکنی زیر تگرگ،نریزه از تو یه برگ

من تموم قصه هام قصه توست

یه دفه مثل یه شمع داشتی خاموش می شدی

اگه پروانه نبود تو فراموش می شدی

آره پروانه شدم که پرام سوخته شه

که آتیش دل تو،به دلم دوخته شه

که بسوزه پر و بالم.که راحت بشه خیالم

دارم از تو می نویسم،تو که غم داره نگات

اگه دوست داشی بگو،تا بازم بگم برات

انقده می گم،تا خسته شم.با عشق تو شکسته شم

هیچ نظری موجود نیست: